تولد مامانی
روز 21 اردیبهشت هم تولد مامان جونه و هم سالگرد ازدواج مامانی و بابایی * به همین مناسبت ما یه جشن کوچولوی دور همی گرفتیم و کلی هم خوش گذشت هدیه ی بابایی به مامان یه کتونی خوشگل بود و آبجی مریم هم یه تونیک خوشگل به مامانی داد. ...
نویسنده :
آبجی فاطمه
16:46
یه عکس خوشگل با داداش استقلالی خوش تیپش که یه کمی اخمو
متین خیلی کوکولو در حمام
متین شکمو
متین در 3000
در جاده سه هزار باران زیادی می آمد و متین خیلی دوست داشت که بره زیر بارون مامانی وقتی اینهمه شوق و ذوق رو دید دیگه دلش نیومد تو چادر نگهش داره کفش هاشو در آورد و ولش کرد تو جنگل نتیجه هم این شد که کلی گل خورد. ادامه مطلب یادتون نره...... ...
نویسنده :
آبجی فاطمه
22:53
عکس های متین در دریا(البته مال چند هفته پیشه)
متین در عروسی دختر عمو
در تاریخ١٤ تیر ماه١٣٩٢ عروسی دختر عموی آقا متین که ما به زنجان رفتیم. خیلی به ما خوش گذشت ولی داش متین فقط گریه می کرد و عروسی رو به کام ما تلخ کرد. ولی تا پامونو خونه می گذاشتیم ساکت ساکت می شد یعنی بد جوری هرس آدمو در می آورد. البته متین جون کلی ی ی ی دوست پیدا کرد و تا اخر عروسی با اونا مشغول بود دوستای گل متینم*حسین آقا که خیلی پسر مودب مهربونی هم هستن*آقا طاها *آقا یاسین بلا که تا اخر عروسی خواهرشون خونه ی ما بودنو با داش متین بازی می کردن*سعیده خانمو کلی دوست دیگه البته طهورا خانوم هم که دختر عموی داش متین هستن با ایشون تا آخر عروسی بودن. و به خاطر همین چیزاست که متین زنجانو خیلی دوست داره وخیلی هم خوشحاله که برا ماه ...
نویسنده :
آبجی فاطمه
12:38
متین در سفر های تابستانی
متین کوکولو٢روز پیش از شمال اومد به همین خاطر خسته است تازه هفته ی دیگه باز می خواد بره زنجان چون عروسی دختر عموشه بعدم می خواد بره شهریار خونه آقا جونش تازه دوباره وقتی ماه رومضون شد می خواد بره خونه ی ییلاقی بعدش تازه اگه بابا بتونه بلیط جور کنه بعد ماه رمضون می خواد بره مشهد تازه این تابستون سر بابا و مامان خیلی شلوغه چون مامانی باید پایان نامشو دفاع کنه و بابا هم می خواد بره سفر کاری برای چند هفته راستی یادم رفت بگم شاید این هفته بریم شهرکرد. ...
نویسنده :
آبجی فاطمه
13:25